مطالعهاي اجمالي در ادبيات كارآفريني نشان ميدهد كه ابتدا كارآفريني در حوزه موسيقي مطرح شده و كارآفرين در فرهنگ لغات آكسفورد، رئيس موسسه ملي موزيك فرانسه تعريف شده است، يعني كسي كه سرگرميهاي موزيكال را تدارك ميديده است.
مطالعهاي اجمالي در ادبيات كارآفريني نشان ميدهد كه ابتدا كارآفريني در حوزه موسيقي مطرح شده و كارآفرين در فرهنگ لغات آكسفورد، رئيس موسسه ملي موزيك فرانسه تعريف شده است، يعني كسي كه سرگرميهاي موزيكال را تدارك ميديده است. سپس كارآفرينان وارد حوزه وسيع كسب و كار و از آن به بعد به عنوان موتور توسعه اقتصادي مطرح شدند.امروزه اما مرزهاي بين حوزههاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي نيز كمرنگ شده و به طور طبيعي كارآفرينان اقتصادي وارد حوزههاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي شدهاند.
از جمله موضوعات مهم حال حاضر در عرصه كارآفريني، كارآفريني اجتماعي است كه به عنوان يك رويكرد خلاقانه براي برخود با نيازهاي پيچيده اجتماعي شناخته ميشود.كارآفرينان اجتماعي با زدودن مرزها و محدودههاي سنتي بين حوزههاي عمومي (دولتي)، خصوصي و بخش غير انتفاعي و تاكيد بر مدلهاي چند گانه يا پيوندي و مختلط بين آنها باعث ايجاد همكاري و اشتراك و هم افزايي جهت حل مشكلات اجتماعي ميشود. به بياني ديگر ميتوان گفت تغييرات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي كه در ده سال اخير در سطوح جهاني، ملي و محلي شكل گرفته است، باعث شده نه تنها مرزهاي جغرافيايي كمرنگ تر شوند، بلكه مرزهاي بين حوزههاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي نيز كمرنگ شدند و به طور طبيعي كارآفرينان اقتصادي وارد حوزههاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي شوند از همين رو هنوز عدهاي از صاحب نظران، كارآفريني اجتماعي را به معني " انتقال مهارتهاي كسب و كاري و مديريت به بخش غير انتفاعي" ميدانند.
همچنان كه كارآفريني در حوزه كسب و كار نقش كليدي و محوري خود را ايفا ميكرد به مرور وارد ساير حوزهها شد و واژههاي جديدي به تدريج وارد ادبيات كارآفريني شد مانند ideapreneur به معني كسي كه ايدههاي زيادي دارد، اما آنها را اجرا نميكند، بلكه با فروش آنها درآمد قابل توجهي براي خود ايجاد ميكند و serialpreneur به معني كسي كه شركتي راتاسيس ميكند و آن را هدايت و اداره ميكند تا ارزشمند شود و با فروش آن درآمدي را حاصل كرده و بلافاصله شركت ديگري را تاسيس ميكند و به همين روش تعداد زيادي شركت را تاسيس و پس از مدتي به فروش ميرساند.با وجود همه فعاليتهايي كه در زمينه كارآفريني اجتماعي انجام ميشود، اما هنوز اين مقوله خيلي جوان است و طبق اعلاميه انجمن كارآفرينان اجتماعي كانادا هنوز تحقيقات در اين زمينه خيلي عقبتر از عمل به آن است و به همين دليل هنوز تعريف جامع و مانع و استانداردي از آن وجود ندارد.عدهاي معتقدند كارآفرينان اجتماعي نقش كاتاليزور را در فرآيند تغييرات اجتماعي بازي و به وسيله داشتن ماموريت براي ايجاد و حفظ ارزشهاي اجتماعي به جاي ارزشهاي شخصي، شناسايي و تعقيب بيوقفه فرصتهاي جديدي كه از طريق آن بتوان ماموريت فوق را محقق ساخت، قرار گرفتن در چرخه و فرآيند نوآوري، سازگاري و يادگيري مستمر، عمل جسورانه و مجاب كننده بدون ترس از محدوديت منابع موجود و در دسترس و اوج احساس مسئوليت، وفاداري،پاسخگويي و خدمت به هواداران نقش عاملين تغيير را در اجتماع ايفا ميكنند.در كارآفرينان اقتصادي، منبع قدرت، مهارت و داناييهاي فردي است و آنها متمركز بر منافع و دست آوردهاي مالي كوتاه مدت هستند. اين عده هيچ محدوديتي در حوزه ايدههايشان ندارد و سود براي آنها يك هدف است. اما براي كارآفرينان اجتماعي،
منبع قدرت، حكمت و دانايي همگاني و تجربه است و آنها متمركز بر ظرفيت سازي بلند مدت هستند. ايدههايشان بوسيله آرمانها و ماموريتهايت شان محدود ميشود و سود براي آنها يك وسيله است.
عدهاي معتقدند كارآفرين اجتماعي كسي است كه با رفتار كارآفرينانه كار ميكند، اما براي منافع اجتماعي و عمومي نه براي منفعت شخصي و كسب درآمد، در حالي كه كارآفرينان اقتصادي به دنبال كشف بازارهاي ناشناخته و نيازهاي ارضا نشده هستند.كارآفرينان اجتماعي در جستجوي مشكلاتي فراتر از مشكلات اوليه، روزمره،مستقيم و فوري هستند. آنها در پي كشف مشكلات بنيادي، مهم،ريشهاي و اصلي هستند تا راه حلي براي آنها ارائه دهند و بدين وسيله اجتماعات، جوامع و بلكه دنيا را تغيير دهند. معمولا مردم فكر ميكنند كارآفرين كسي است كه سود ايجاد ميكند، اما ميتوان گفت كارآفرينان اجتماعي ميخواهند دنياي بهتري بسازند و شايد بهتر باشد بگوييم آنها ارزش آفرين هستند در حالي كه كاميابي و پيشرفت كارآفرينان اجتماعي بستگي به ميزان تعهد، ميزان هواداري و از خود گذشتگي آنها دارد.