نوشته شده توسط : ali
هرطور حساب كنید همه ما ایرانی‌ها به علی‌اكبر رفوگران مدیونیم. او كسی است كه برای نخستین‌بار خودكار را به ایرانیان معرفی كرد.
هرطور حساب كنید همه ما ایرانی‌ها به علی‌اكبر رفوگران مدیونیم. او كسی است كه برای نخستین‌بار خودكار را به ایرانیان معرفی كرد، هرچند این وسیله اختراع خودش نبود ولی او كسی است كه برای اولین بار در 50 سال پیش دست به كار شد و جلوی واردات خودكار به ایران را گرفت. او حتی خودش اسم خودكار را برای این نوشت‌افزار انتخاب كرد؛ نامی كه معتقد است اسم مناسبی برای این وسیله نوشتنی نیست! او به گردن تمام ما حق دارد و باید به احترامش كلاه مان را از سر برداریم و درود بفرستیم به همه تلاش‌هایی كه در این سال‌ها كرده است.


از بدو تولد  1309 

علی‌اكبر رفوگران هستم، پدرم به‌ دلیل شغلی كه داشت، به تحریریان معروف بود. شغل لوازم‌التحریرفروشی، یك شغل موروثی در خانواده ما بوده است. پدربزرگم بازرگان نوشت‌افزار و لوازم‌التحریر بود و از اروپا و كشورهای دیگر، قلم و نوشت‌افزار به ایران می‌آورد و حتی برادران پدربزرگ، همگی در این حرفه بودند. من و عموهایم نیز از بچگی كنار پدرم به این شغل مشغول بودیم.

نوآوری از همان روز اول 1330

سال‌1330 درحالی‌كه تازه ازدواج كرده بودم و تشكیل زندگی داده بودم، پیش پدرم شاگردی می‌كردم. پدرم یك محموله بزرگ مداد ژاپنی خریده بود. آن زمان اجناس ژاپنی ‌كیفیت خوبی نداشتند و پرطرفدار نبودند. همان موقع فكر كردم ‌چه كار كنم تا این مدادها به فروش برسند تا هم پدرم از دست آنها خلاص شود هم خودم بتوانم پولی به‌دست بیاورم و هم جلوی پدر و همسرم خودی نشان دهم. دیدم می‌توان كاری كرد كه این مدادها بچه‌پسند شوند. غروب آن روز به كارگاه یك جوان ارمنی كه قالب‌ساز بود رفتم و از او خواستم قالب كله‌عصا بسازد كه وقتی روی مداد قرار می‌گیرد، مداد به شكل یك عصای كوچك در‌بیاید و قالب كوچكی هم بسازد كه به‌وسیله آن، 2 مداد روی هم سوار شوند.‌ ‌او ایده‌ام را به‌خوبی اجرا كرد و مداد در واقع عصایی به طول 2 مداد با منگوله‌ای در قسمت بالا خیلی زیبا و بچه‌پسند شد و مطمئن شدم كه با سود فروش آنها، می‌توانم سرمایه ‌خوبی دست و پا كنم. فردا صبح نزد پدرم رفتم و همه مدادها را خریدم. او ابتدا فكر كرد من دیوانه شده‌ام ولی با اصرار من، مدادها را‌ فروخت و من هم تغییراتی كه در نظرم بود روی مدادها اجرا كردم و در طول چند ‌روز، همه مدادها را فروختم و پول‌خوبی به‌ دست آوردم. بعد از آن، تصمیم گرفتم تجارت كنم و چون پدرم به‌اصطلاح بنكداری می‌كرد و به تجارت خارجی رضایت نمی‌داد، از او جدا شدم و در بازار بین‌الحرمین پاساژ مهتاش، یك مغازه خریدم و شروع به كار كردم.



ابتكار، ابتكار و باز هم ابتكار 1331

وقتی از پدرم جدا شدم، سرمایه ‌كمی داشتم كه برای كارهای بزرگ كفایت نمی‌كرد. جنگ ‌جهانی تازه تمام شده بود و آلمان از ویرانه‌‌ای بلند شده بود و كارخانه‌ها یكی‌یكی ‌شروع به كار كرده بودند. من مكاتباتم را با آنها آغاز كردم و هر‌روز كاتالوگ‌ها و نمونه‌های مختلفی به‌دستم می‌رسید و حسرت می‌خوردم كه چرا نمی‌توانم روی آنها كار كنم تا اینكه كاتالوگ یك عكس‌برگردان به دستم رسید. همان موقع یك طرح جالب به ذهنم خطور كرد؛ پیش یك استاد خطاط رفتم جمله «فالله خیرحافظا» را ‌دادم كه ‌به خط زیبا‌ بنویسد، 2 تا طاووس هم از كتاب بریدم و كنارش گذاشتم و آن را داخل پاكت گذاشتم و یك‌نامه هم ضمیمه‌اش كردم كه‌10‌هزار عدد از این طرح برایم چاپ كنید اما تا یك ماه خبری نشد.



بسته‌ای كه مرا پولدار كرد 1332

ماجرا را به كلی فراموش كرده بودم و مشغول كارهای خودم بودم تا اینكه یك كارتن از آلمان به دستم رسید. وقتی آن را باز كردم، دیدم طرحم را به‌صورت عكس‌برگردان چاپ كرده‌اند. به شاگردم هزارتا از این عكس‌برگردان‌ها را دادم و گفتم: «تا اینها را نفروختی، مغازه نیا، اگر یك‌ماه هم طول كشید، اشكالی ندارد. شما مرخصی تا اینها را بفروشی». چند‌ساعت بعد برگشت و گفت: «همه را فروختم!» من قیمت هر برچسب را 5 ریال تعیین كرده بودم و در‌عرض چند ‌روز همه را فروختیم تا اینكه یك بسته دیگر رسید. همین‌طور هفته‌به‌هفته یك بسته‌ 10‌هزار‌تایی می‌رسید و ما كلی تعجب كرده بودیم!



شراكت دوباره با پدر 1333

تقریبا با آخرین بسته‌ها یك نامه هم از آن شركت آلمانی به دستمان رسید كه گفته بود: «چون قیمت ‌10‌هزار‌تا از این برچسب‌ها با 200‌هزار‌تای آن یكی است، برایتان‌ 200‌هزار تا چاپ كردیم و شما پول 10 هزارتا را بدهید». اوضاع طوری شده بود كه به‌صورت وحشتناكی سود كردیم چون ما در ازای هر 10‌ برچسب باید یك ریال به‌شركت می‌دادیم و اگر این نامه همان روزهای اول به دستمان می‌رسید، من قطعا قیمت را خیلی پایین‌تر می‌گذاشتم. با این طرح و طرح‌ دعای «وان‌یكاد» و چند طرح دیگر، كارمان به‌شدت رونق گرفت و طوری شد كه فرصت نمی‌كردیم حتی مشتری را جواب بدهیم و تا بازاری‌ها بفهمند كه این برچسب‌ها چیست و از كجا می‌آید من توانستم سرمایه خوبی به دست بیاورم. بعد از مدتی پدرم موافقت كرد تا دوباره با هم كار كنیم و كار تجارت و واردات را به كارش اضافه كنیم و همراه پدر و برادر بزرگم شركتی تاسیس كردیم و كالاهای مختلفی در آن تولید و وارد كردیم.



حجره‌ای كه خرج ما را نمی‌داد 1335

حجره پدرم فقط 12 متر بود و واقعا گنجایش 3 نفر را نداشت، هرچند با اضافه كردن واردات و ثبت نمایندگی بیك به بیشتر‌شدن درآمد كمك كرده بودم اما روح بلندپروازانه من و كارخانه فعال بیك من را به فكر تولید خودكار در ایران انداخت. پدرم را متقاعد كردم به فرانسه برویم و از بیك بخواهیم كه اجازه تولید خودكار بیك را در ‌ایران به ما بدهد، ابتدا او راضی نمی‌شد اما وقتی اصرار من را دید سرانجام با اكراه رضایت داد، در یك سفر طولانی و مخاطره‌‌آمیز از راه عراق، اردن، سوریه و لبنان، ایتالیا و آلمان به فرانسه رسیدیم كه خود سفرمان یك دنیا خاطره و داستان دارد كه همه آنها را در كتاب خاطراتم آورده‌ام.



خودكار، خودكار  شد 1335

زمانی كه هنوز قلم، سرقلم، مداد و خودنویس ابزار نوشتن بودند و كسی خودكار را نمی‌شناخت، یك روز دلالی نمونه‌ای را برای فروش به حجره پدرم آورد كه همان خودكار «بیك» بود. نمونه را به پدرم نشان داد، پدرم گفت: «چطور كار می‌كند؟ جوهر را چطور داخل آن می‌ریزند؟» و من هم كه می‌دانستم این نوشت‌افزار چیست، گفتم: «خودكار است و نیازی به ریختن جوهر در آن ندارد.» جالب است كه از آن به بعد نام خودكار روی آن باقی ماند و با اینكه اصلا اسم جالبی برای آن نیست و می‌توانست اسم دیگری داشته باشد. نماینده خودكار بیك فردی به نام كلیمیان بود و ما از او خودكارهای بیك فرانسوی را می‌خریدیم و پخش می‌كردیم. 3‌سال بود كه خودكار به ایران آمده بود و اصلا طرفداری نداشت، در كل این سال‌ها 500 هزار‌تا از آن هم فروش نرفته بود. همان روزها رئیس صادرات بیك فرانسه به ایران آمده بود. پسر كلیمیان از من خواست به واسطه آشنایی‌ام با زبان خارجی او را در بازار بچرخانم. این آقا كه اسمش لوك بود، حین گردش در بازار به من گفت: «چطور می‌توانیم كاری كنیم كه فروش خودكار بیك در ایران بالا برود؟»

به او گفتم: «نوشته‌ای از آقای كلیمیان بگیرید كه حداقل تا 10 سال این كالا را به كسی جز ما نفروشد. من قول می‌دهم امسال فروش آن را به 2 میلیون‌ برسانم». او گفت: «كلیمیان به شما چند می‌فروشد؟» گفتم: «8ریال» گفت: «عجب دلال ‌گران‌قیمتی» و دیگر چیزی نگفت. وقتی به پاریس برگشت از نماینده تبلیغات‌ «شركت آگهی زیبا» با تلگراف وضع اعتباری ما را سؤال می‌كند و می‌گوید حاضر است برای ما چك سفید بدهد. این بود كه آقای لوك تلگرافی فرستاد و گفت: «از این به بعد نماینده خودكار بیك در ایران شما هستید و باید مستقیما سفارش‌های خود را به ما بدهید.» وقتی پدرم از ماجرا باخبر شد، نه تنها خوشحال نشد بلكه برافروخته شد و گفت: «من این كار را نمی‌كنم». به او گفتم: «‌بیك فرانسه تصمیم خودش را گرفته و اگر ما قبول نكنیم، به ‌كس ‌دیگری می‌دهد». پدرم در صورتی رضایت داد ما نماینده بیك شویم كه با توافق كلیمیان مبلغ 100هزار تومان به آنها بدهیم كه پول هنگفتی بود و اینطور بود كه ما نماینده بیك در ایران شدیم.



اجازه تولید خودكار را گرفتم 1336

در پاریس به كمك آقای لوك به دیدار آقای بیك، موسس و رئیس كارخانه بیك رفتم بدون مقدمه‌‌ معمول گفت: «آقای رفوگران چه كاری می‌توانم برایتان بكنم؟» من كه از قبل برای این لحظه خودم را آماده كرده بودم و یك كیف پر از پول كه چشم هر كسی را خیره می‌كرد با خود برده بودم را باز كردم و به او گفتم: «آقای بیك، یك ماشین تزریق پلاستیك از آنها كه اضافه دارید به اضافه یك قالب خودكار دست‌دوم به من بفروشید و پولش را همین الان بردارید، من می‌برم تهران اگر توانستم تولید را به سطحی برسانم كه مورد رضایت شما باشد، اجازه تولید خودكار بیك در ایران را به من بدهید، اگر نتوانستم ماشین تزریق را نگه می‌دارم و قالب را به شما برمی‌گردانم تا سر فرصت به هر كس خواستید بفروشید و بعد پولش را به من بدهید».

آقای بیك كه چشمش به اسكناس‌ها افتاده بود و مطمئن بودم نمی‌تواند دل از آنها بكند، لبخندی زد و گفت:‌« این پشتكار را به شما تبریك می‌گویم».



  شركت قلم خودكار 1347

وقتی به ایران برگشتیم، شركتی به نام «شركت صنعتی قلم‌خودكار»، تشكیل دادیم، به این ترتیب كه پدرم 34درصد، برادر بزرگم (عباس) 33درصد و من 33 درصد سهام داشتیم. با خرید یك قطعه زمین در تهران‌نو با سرعت، ساخت كارخانه را شروع كردیم و وقتی ماشین‌ها به تهران رسید، همه چیز آماده بود. 3 ماه طول كشید تا نخستین محصول به دست آمد. در آن روزگار افراد تحصیلكرده فنی بسیار كم بودند. دستگاه تزریق پلاستیك كه امروزه از ساده‌ترین دستگاه‌هاست، برای ما آن روزها غولی بود. به هر حال به هر زحمتی بود، یك شاخه از تولیدات خود را به فرانسه فرستادیم و جالب اینكه تلگراف آمد آقای بیك گفته‌اند از رفوگران بپرسید، چه كار كرده كه چنین محصول‌ خوبی تولید كرده است و چه موادی مصرف كرده‌اند كه خودكار به این با‌كیفیتی ساخته‌اند و این تلگراف شادی‌بخش به منز‌له جواز كار ما محسوب می‌شد و از اینجا به بعد را دیگر همه می‌دانند كه چطور خودكار بیك همدم همه ایرانیان شد و ما میلیون‌ها خودكار تولید كردیم.



كارخانه مدادسازی 1350

پس از چند سال كه من مشغول تولید خودكار بودم، توسط شخصی پیشنهاد خرید كارخانه مداد به من شد. این كارخانه مدادسازی را شخصی به نام «فرمانفرماییان» برای دامادش وارد ایران كرده بود اما او نتوانسته بود‌ كارخانه را بچرخاند و كارخانه بدون استفاده مانده و متروكه شده بود. من این كارخانه را به تنهایی و این بار بدون كمك پدر و برادرم خریدم و چون آن زمان مداد سوسمارنشان از كارخانه «فابركاستل» آلمان به ایران وارد می‌شد و بسیار رواج داشت، به فكر تولید آن در ایران افتادم. این‌بار به آلمان رفتم و طی یك مرحله دشوار با راضی‌كردن روسای فابركاستل آلمان كه آن هم توضیحش بسیار مفصل است، امتیاز ساخت آن را گرفتم. مداد سوسمار‌ را با همان كیفیت مداد ساخت آلمان در ایران تولید كردم و این مداد هم سال‌ها حرف اول را در بازار می‌زد و مثل خودكار بیك در همه ایران شهرت خوبی داشت تا اینكه بعد از انقلاب آن را به برادرزاده‌ام واگذار كردم.


وداع تلخ با خودكار بیك 1359

بعد از انقلاب طی اتفاقاتی وداع تلخی با خودكار بیك و كارخانه‌ای كه خودم سنگ بنایش را گذاشته بودم، داشتم و حالا حس پدری را كه فرزندش را از دست داده باشد، دارم. آن روزها خودكار بیك حرف اول را در ایران می‌زد اما حالا خودكارهای چینی ‌‌جای یك تولید ملی را گرفته‌اند و كارخانه بیك با تولید كمی مشغول فعالیت است.



عطر بیك به جای خودكار  1375

سال 1375 كارخانه عطر بیك را از فرانسه خریداری كردم. علت اصرار من برای تهیه عطر در ایران، این بود‌كه اولا مخارج گمرگی واردات عطر به ایران زیاد است و تولید آن در ایران قیمت را پایین می‌آورد. دوم اینكه كشور ما جمعیت جوان زیادی دارد كه شاید همه آنها قدرت خرید عطرهای گران‌قیمت خارجی را نداشته باشند و من می‌دانستم می‌توانم همان عطر را با كیفیت عطرهای گران‌قیمت خارجی با قیمت بسیار كمتر در ایران تولید كنم. همه وقتی فهمیدند می‌خواهم تولید عطر را در ایران آغاز كنم، تعجب كردند و معتقد بودند، نمی‌شود چنین چیزی در ایران تهیه كرد، حتی آقای بیك هم فكر می‌كرد این كار در ایران موفق نمی‌شود اما من با كمك خواهرزاده‌ام آقای «مهندس كاتوزیان» موافقت بیك را جلب كردیم تا عطر بیك را در ایران تولید كنیم. كارخانه عطر بیك قرار بود به سنگاپور یا مالزی برود ولی ما نه تنها از رفتن آن به كشور دیگر جلوگیری كردیم بلكه باعث شدیم این عطر به ایران بیاید و برای مردم ‌خودمان تولید كار شود و آنها با قیمت بسیار كمتری، یك عطر خوب داشته باشند.
 
برچسب ها: بیک ، خودکار


:: بازدید از این مطلب : 2688
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 4 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
از نظر روانشناسان، اتّفاقات زندگی ما برداشتی از افکارماست، هر آنچه که در خیال ما بگذرد و به آن فکر کنیم، ناخودآگاه برای ما پیش خواهد آمد.

از نظر روانشناسان، اتّفاقات زندگی ما برداشتی از افکارماست، هر آنچه که در خیال ما بگذرد و به آن فکر کنیم، ناخودآگاه برای ما پیش خواهد آمد، متأسفانه امروزه بیشتر مردم با بدبینی و غرق شدن در افکار منفی و تأثیر آن در توانایی هایشان، خود بر خود ضربه می زنند، بی شک، با ادامه ی این رویه، افسردگی تمام روح بیشتر مردم را تسخیر خواهد کرد.

در این بین، با همین افکار، ناگهان خود را در مسیر از دست دادن شغل خود یا تحلیل مهارتها، می بینیم، امّا همین لحظه با اندکی تحمل و خواندن این مقاله، خواهید دید در هر وضعیت آشفته و به هم ریخته ای که باشید، با اجرای دقیق نکات زیر می توانید خود را از این بحران نجات دهید:

1-     با واقعیت روبرو شوید، به جای اینکه دائماً بترسید که چه پیش خواهد آمد، از خود بپرسید، "بدترین حالتی که ممکن است اتّفاق بیفتد چیست؟"، احتمال وقوع آن را در ذهن خود تصور کنید و بپذیرید. سپس با خود بگویید: "در بدترین حالت ممکن، چطور می توانم خود را کنترل کنم و بر اعصابم مسلط باشم؟" ، بطور مثال، اگر نهایتاً بعد از یک اغتشاش کاری، شغل خود را از دست دهید، چطور بر اعصاب خود مسلط خواهید شد؟

در این وضعیت موارد زیر را اعمال کنید:

الف- آخرین سابقه کاری خود را با ثبت تمام مهارتها، تحصیلات و تجربیات خود تهیه کنید.

ب- موضوع بی کاری خود را با تمام نزدیکان و آشنایانی که برای یافتن شغل جدید و یا حداقل کمک فکری، مفید هستند، در میان بگذارید.

ج- از همه مهم تر اینکه، با جبران کسری های قبلی خود و بکارگیری حداکثر توان در به اتمام رساندن کارهای در دست اجرای خود در محیط کار قبلی، بکوشید تا بتوانید قدمهایی مثبت و درآمدزا، هرچند کم بردارید. با تلاش و تحقیق خود در مورد مشکلات اساسی و بحرانی شرکت و در میان گذاشتن آن با مدیریت از طریق کارهای گروهی، شانس ابقای خود را بیشتر کنید.

2- از همین حالا شروع کنید، در اینترنت و روزنامه ها، بدنبال کار باشید و رزومه ی خود را از طریق ایمیل، نمابر و حتی حضوری برای نیازمندهای استخدام، ارسال کنید.

3- پیشرو شوید و سبقت بگیرید، در این راه از تمام مهارتها، استعدادها و تجربیات خود برای تثبیت موقیت خود استفاده کنید.

4- به دیگران خدمت کنید، همواره در زندگی به یاد داشته باشید که کسانی در موقعیتی بدتر از شما هم هستند، سعی کنید در این بین به آنها کمک کنید، کسان بی سرپرست، بی سرپناه، می توانید بطور رایگان به افراد بی بضاعت تدریس خصوصی رایگان انجام دهید، به نابینایان و ... کمک کنید، حتّی در صورت بیکاری و از دست دادن شغلتان، به این کارهای خیر رو بیاورید.

5- همواره شکرگزار باشید، یکی از رازهای موفقیت در انسانهای خوشبخت، قدردانی از نعمتها و توانانی های هر چند کم در زندگیست، با این تفکّر و تمرکز برآن، مسیر خود را بسوی مقصود خود هموار می سازید و خواهید دید که چطور موفقیتهای غیرمتقربه و جدید ناخودآگاه در زندگیتان آشکار می شود.

 
برچسب ها: شغل ، روحیه ، خبر نو ، خبرنو


:: بازدید از این مطلب : 2646
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
در زندگی جذب، غلبه و تسلط بر دیگران اگر درست پیاده شود، عملی است مثبت نه منفی. در صورت کسب این مهارت می توانید به روابط دوستانه و شغلی خود استحکام بیشتری ببخشید.

در زندگی جذب، غلبه و تسلط بر دیگران اگر درست پیاده شود، عملی است مثبت نه منفی. در صورت کسب این مهارت می توانید به روابط دوستانه و شغلی خود استحکام بیشتری ببخشید. به منظور نیل به این هدف می توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:

گام اول:

در واقع کسب مهارت تسلط بر افراد کار دشواری نیست. البته در این راه باید یه مقدار زرنگ تر از دیگران باشید و از یک سری اصول آن پیروی کنید. تا به حال فکر کرده اید که چطور و چرا بعضی از مردم به راحتی تحت پیروی کسان دیگر قرار دارند؟ رکن اساسی موفقیت در این راه این است که نباید طوری رفتار کنید که نفر مقابل شما به هدف اصلی شما پی ببرد.

گام دوم:

راه رسیدن به این هدف فرمول پیچیده ای ندارد. اولین قانون آن این است که بدانید نمی توانید هیچگاه به زور کسی را مطیع خود سازید، چرا که به زور کاری را انجام دادن یک نوع زورگیری محض است نه تسلط. در ابتدا باید طوری رفتار کنید که ظاهرا" بر خلاف میل درونی و واقعی شما باشد، ولی چاره ی دیگری ندارید، در این جاست که نفر مقابل شما تصمیم می گیرد تا به شما برای رسیدن به نیتتان کمک کند.

گام سوم:

در اصل، شما باید با نحوه رفتار و برخوردتان اعتماد طرف مقابل را جلب کنید. ( طوری که او مطمئن شود قصد ضرر رساندن به او را ندارید و کاملا" فردی صادق هستید). جهت کسب اطمینان و اعتماد طرف مقابل، باید با احتیاط پیش بروید. رابطه ای صمیمی با او ایجاد کنید و از محاسن وی تعریف کنید. دقیقا" پس از چندی که معتمد بودن خود را در دید نفر مقابل احساس کردید می توانید هدف اصلی خود را اجرا کنید!

گام چهارم:

اگر نفر شما همکارتان باشد، با بازی با کلمات و در کمال احترام از او خواهش کنید که اگر می تواند یک فنجان چای یا قهوه برایتان بیاورد؛ برای مثال این طور بگویید: "آقای رضایی می دانم که خیلی مشغول هستی و رئیس کلی کار برای تو گذاشته ولی احساس می کنم کافئین خونم پایین آمده و دقیقا" وسط کارم است و نمی توانم آن را نیمه کاره رها کنم، می توانم از تو خواهش کنم یک فنجان قهوه برایم بیاوری؟" 90 درصد او اینکار را می کند مگر اینکه خیلی آدم بد جنسی باشد!

گام پنجم:

در مرحله بعد از حس صمیمی بودن وی با خود مطمئن شوید. بطور مثال، از او بخواهید که بعد از اتمام کار روزانه با هم به یک باشگاه ورزشی تنیس بروید، حتی نظر او را در مورد یک باشگاه خوب جویا شوید و پیشنهاد دهید که به باشگاه پیشنهادی او بروید. در قدم بعدی اگر او در بازی خود مهارت زیادی داشت از او  البته اغراقانه! تعریف کنید، بطور مثال: "می دانستی تو در این بازی خیلی ماهری و این یک استعداد ذاتی و مادرزادی است که در تو از کودکی بوده"

گام ششم:

بعد از اتمام ورزش خود قدم بعدی این است؛ ابتدا مطمئن شوید یه مقدار پول همراهتان است، سپس به دوستتان بگویید: "چقدر برای ثبت نام در این باشگاه هزینه کرده ای، می آیی به دفتر بروم و من هم ثبت نام کنم" موقع پرداخت، پول خود را از جیب بیرون بیاورد، در اینجاست که رفیق شما به حساب آشناییت با باشگاه نمی گذارد شما پولی بدهید! البته این کار خیلی پستی است و من خودم هیچ وقت دوست ندارم کسی دائما" به من دستور بدهد یا چیزی بخواهد، در این حالت است که با تکرار این قضایا به رفاقت بینمان  شک می کنم.

گام هفتم:

در راه تسلط به دیگران همواره باید توجه کنید که هدف شما دشمن کردن دوستان و رفقای شما نباشد و این مهارت خود را در راه منفی و یا اثرگذاشتن منفی در زندگی و روحیه دیگران بکار نبرید. خود من سالها پیش حدود 25 سال قبل ناآگاهانه با اجرای غلط و افراطی این هدف باعث اختلاف و بحث دو نفر از دوستان صمیمی ام  شدم که البته خود آنها بعد از این همه سال نمی دانند که جرقه ی این آتش اختلاف را من به راه انداختم! خیلی ناراحت کننده است. پس باز هم یادآوری می کنیم که استحکام در روابط را محور اصلی هدف جذب دیگران و تسلط بر آنها قرار دهید.

نکاتی مهم در این مورد:

  • در چگونگی ادای کلمات در این راه،  همواره ادب و نزاکت را رعایت کنید.
  • در موارد لازم قدرانی و سپاس خود را ابراز کنید.
  • یکی از مزیتهای جذب و تسلط بر دیگران این است که در مواقعی که موردی به میل شما نیست با این روش می توانید دیگران را به طرف تمایل و هدف خود سوق دهید.

 


:: بازدید از این مطلب : 2655
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
امروزه تبلیغات متنوع و گسترده ای جهت توسعه فروش محصولات جدید موجود است.

تنها با صرف چند دقیقه وقت ، برای  خواندن این مقاله ، درمی یابید که چطور می توان به عواملی که باعث توقف رشد یک محصول می شود پایان داد ؟ و چگونه می توانید در رقابت پیروز شوید و مشتریان را به طرف خود جذب کنید ؟

امروزه تبلیغات متنوع و  گسترده ای جهت توسعه فروش محصولات جدید موجود است ، ما در اینجا به ده راهکار اشاره کرده ایم و  حقیقت این است که تنها با چگونگی رعایت این نکات است که فروش یک محصول با شکست یا بالعکس با پیروزی مواجه می شود!

1- سازماندهی را فراموش نکنید :

سازماندهی در واقع یک ایمنی کامل در مقابل مشکلات  پیش بینی نشده است (بطور مثال ،احتساب زمان و احیانا" پرداخت های مدت دار در شرایط خاص )، برای داشتن یک سازماندهی مفید باید امکانات لازم جهت نیل به آن فراهم شود .

اگر در سمت مدیر عامل هستید ، این بدان معنی است که باید نیروهای زیر مجموعه خود را تحت کنترل داشته باشید و  امکانات و آموزش های مورد نیاز را جهت گسترش فروش در اختیار آنها قرار دهید . باید جو محیط کار و روحیه آنها را طوری مهیا کنید که اگر با چالشی در مسیر روبرو شوید ، کارمندان شما براحتی با این مسئله کنار بیایند و بتوانند با سازماندهی لازم این چالش را پذیرفته و در حل آن کوشا باشند.

ولی اگر در درجه معاونت یا پایین تر از آن هستید ، وضعیت فرق می کند ، این مدیر کل است که کنترل اصلی چالش ها را در دست دارد ، بعد از سالها تحقیق مشخص شده است که  متأسفانه ، برخی از مدیران عامل ممکن است با در اختیار گذاشتن تمامی امکانات لازم و پیشنهادی مدیران ذیربط جهت سازماندهی و حل چالش ها ، موافق نباشد و نهایتا" این طور عقیده دارند که " قایق همه شرکتها روی یک آب جریان دارد و برای همه این مشکلات هست !"

2- اگر با مشکلاتی غیر قابل حل در مورد تولید محصول خود مواجه شدید ، در آن وقت است که شما سردرگم می مانید !

معنای این سردرگمی چیست ؟ حقیقت این است که باید قبل از شروع هر پروژه ای ، ابتدا آن را در ذهن خود طراحی کنیم.

در ابتدا باید قادر باشیم که صراحتا" در مورد حل مشکل ایجاد شده و پیدا کردن راه حل مناسب برای رضایت متقاضیان، صحبت کنیم و این حس باید به مشتری القاء شود ، در غیر اینصورت اگر نتوانید براحتی این حس را به مشتریان خود انتقال دهید ، مطمئنا" مسیر را اشتباه می روید و با محصولی نامرغوب آوازه ی بدنامی شما در بازار پخش می شود . در این صورت از گام سوم اشاره شده در زیر استفاده کنید.

3- جلوی تولید محصول خود را بگیرید !

شما سردر گم و مبهم مانده اید و نمی توانید اوضاع را تحت کنترل بگیرید ، در این حالت از اینکه جلوی تولید محصول را بگیرید ابایی نداشته باشید ، واقعیت این است که این خط تولید نه تنها هیچ سودی نداشته بلکه تنها برای شما اتلاف هزینه را در برخواهد داشت . درحال حاضر علت این مشکل دیگر مهم نیست ، بهتر است وقت را بیش از این هدر ندهید .

چیز عجیبی نیست ، در بازار کار خیلی اوقات فروش یک محصول سیر نزولی پیدا میکند و در مسیر خود ممکن است خود سرمایه گذار و تمامی پیش نیازهای موجود را با خود غرق کند.

البته فراموش نکنیدکه از دید بازار ، مسئول اصلی این قضایا خود شما هستید نه محصول جدید ، بنابراین با احتیاط پیش بروید .

4-  بپذیرید که برای شروع یک سری اطلاعات کافی را نمی دانید ، پس در کسب و به کارگیری آنها کوشا باشید.

در صنعت و بازار جهان امروزی ، راهکارها و مهارتهای جدید را باید کسب کنید . یکی از عمده دلایل شکست برخی شرکتهای قدیمی در دنیای امروزه این است که همانند گذشته اصرار به اصول و راهکرد خود دارند و هیچ گاه در پی  پذیرفتن تحولات جدید در مسیر تولید یک محصول و کسب مهارتهای لازم نیستند.

برای مثال ، شرکتهای نرم افزار که کارشان پردازش یک محیط دستوری DOSبه محیط Web  است ، اگر دستورات لازم طراحی را  در قسمت command line لحاظ نکرده باشند ، مشتری در سایت با تصویری سیاه و سفید ، بدون عکس ،علامات و رنگ ، مواجه میشوند . در دنیای اینترنت ، طراحی ، رنگ آمیزی حرف اول را در ثبات مشتری می زند . در نتیجه برای طراحی یک سایت موفق باید روشها و مهارتهای لازم را جهت برپایی آن آموخت .

5- اگر هنوز به صفر نرسیده اید ، می توانید وام بگیرید یا بخشی از سهام شرکت را واگذار کنید.

بهترین راه ممکن بررسی نیازهای اصلی مشتریان است ، با نگاهی به محصولات مشابه محصول خوددر بازار می بینید که چطور تنها با تحولاتی کوچک توانسته اند نیازها را برآورده کنند ، شما نیز با بازنگری و تغییراتی  در روند تولید محصول خود همراه با نوآوری از طریق تکنولوژی مدرن می توانید به این موفقیت ها دست یابید .

بطور دقیق بررسی کنید که چه راهکارهایی را می توانید برای افزایش ارزش محصولات خود بکار گیرید . وام بگیرد یا بخشی از سهام خود را واگذار کنید ، حقیقت این است که مشریان شما خیلی به ساختار شرکت اهمیتی نمی دهند و تنها برای آنها مهم این است که نیازهایشان تأمین شود . برای درک بهتر به ادامه مطالب توجه کنید :

6- از مشتریان خود  نظرخواهی کنید و سعی کنید نتایج را در سیر تولید لحاظ کنید.

در اینجا نظر شما چندان اهمیتی ندارد ، بلکه آن چیزی که در درجه اول مهم است تفکر و جایگاه شما نزد مشتریان است . درست است که آنها نمی توانند راه حلی مناسب را پیشنهاد کنند و یا بدرستی قادر نیستند مشکلات و نیازهای خود را صریحا" در مورد استفاده از محصول شما بیان کنند ، اما با نظرخواهی و بررسی موارد مطرح شده می توانید دقیقا" بدانید که آنها چه وقت و چقدر هزینه در این راه در نظر می گیرند و دریابید که چه عاملی موجب توقف و یا کمتر شدن تقاضای آنها شده است .

در نظرخواهی تنها به یک منطقه اکتفاء نکنید ، در زمان ها و مناطق متفاوت این مصاحبه را انجام دهید تا با دید بازتر و اطمینان بیشتر پیش بروید.

حال که متوجه مشکلات شدید  ، دیگر در اینجا مسئله ی اصلی ، شروع کار ، بررسی و دستیابی به راه حل مفید است.

7- نتیجه گیری از نظرخواهی

راههای زیادی برای بررسی نیازهای بازار است اینکه بهترین راه حل کدام است ، ساده ، واضح و یا حتی پیچیده فرقی نمی کند. اما برای درک مشکل اصلی ، میتوانید از بین نظرات جستجو کنید ، باید بدانید که زیبایی کلام یا نوشتار در این است که حداقل دو نفر مطلبی را دقیقا" یک شکل بیان کنند.

روش حفظ الگوی اصلی محصول ، راه حلی کم هزینه است ، شما می توانید با لحاظ اصلاحاتی جزئی و بدون نیاز به تغییرات اساسی در الگوی اصلی تولید محصول خود، نیازهای بازار را تأمین کنید . شما برای تولید،  امکانات اولیه خود را دارید ، تنها باید یکسری امکانات مورد نیاز را برای تغییرات جدید در خط تولید مد نظر بگیرید .

هدف شما افزایش میزان فروش محصول با صرف حداقل هزینه و کار است . بعد از اعمال اصلاحات ، ممکن است تعداد محدودی از مشتریان خود را در بین زمان صرف شده از دست دهید ، اما هزینه شما هدر نرفته ا ست ، چرا که دیگر مورد انتقاد قرار نمی گیرید.

8- نوآوری و خلاقیت را فراموش نکنید :

برای نمونه تولید دستگاه تلفن را در نظر بگیرید. امروزه یک دستگاه تلفن عموما" باید دارای بلندگو و میکروفن باشد اما همزمان نیز می توان امکانات زیادی را برای آن در نظر گرفت ، مثل ، مکالمه کنفرانس ، سیستم انتظار پشت خط ، نمایانگر شماره تلفن ،..

تمامی شرکت ها می توانند همه امکانات فوق را روی یک تلفن پیاده کنند ، اما چرا بیشتر سازنده ها دستگاه تلفن را بدون لحاظ کردن بلندگو تولیدمی کند و در نتیجه میزان فروش آنها پایین است .

واقعیت این است که آنها وقتی برای بررسی و تولید یک محصول کامل نمی گذارند و به جای آن طی صرف زمان های متعدد و هزینه های بالا دستگاه تلفن پیشرفته تری با امکانات میکروفون و سیستم انتظار پشت خط ، تولیدمی کند ، اما دوباره جاسازی بلندگو را به مدل بعدی اختصاص می دهند!

ودر اینجاست که سرمایه اولیه به خطر می افتد ، چرا که بازار دیگر کشش خرید این مدل ها را ندارد .

با تحقیق بروی وضعیت بازار روز و الگو برداری  ، می توان جلوی این اشتباهات را گرفت.

9- اعمال تغییرات مورد نیاز بروی تشکیلات سازمان، جهت موفقیت بیشتر در توسعه فروش و خدمات پشتیبانی

مدیریت اجرایی در این راه امری بسیار مهم است . برای کسب جایگاه و نگهداری آن  در بازار کار ، تنها تولید یک محصول خوب کافی نیست ، برای آگاهی از دیگر عوامل ، می توانید باز هم از وضعیت فروش محصولات دیگر ، نظرات مشتریان  و نماینده های فروش آنها کمک بگیرید .

همچنین در نحوه ی استفاده از نرم افزارهای تجاری مربوط به محصول خود و  اجرای  تغییرات در قسمتهای مختلف آن ، اگر مهارتهای لازمه برای استفاده از آن را نداشته باشید و مصرانه ، تنها خودتان بخواهید با آن کار کنید ، مطمئنا" موجب وقوع اشتباهات و سیر نزولی پیشرفت خود و در نهایت شکست در بازار خواهید شد.

در کنار همه ی اینها با اشاره به نکته شماره " 5 " ، باز هم یادآور می شویم که گرفتن وام یا واگذاری بخشی از سهام در موفقیت شما نقشی حیاتی دارد.

10 – نتیجه گیری

با مطالعه و بررسی نکات فوق ، شما در حال حاضر تمام زمینه ها را برای جذب مشتری و درآمد بیشتر یاد گرفته اید ، اما به یادداشته باشید که دو عامل اساسی برای موفقیت و درآمدی بالا ، بازاریابی و فروش است .

با رعایت راهکار شماره "9" جایگاه شما در بازار محکم شده است و تنها باید در ارائه صحیح مراحل آن تمرکز کنید.

در مرحله اول ،باید متقاضی های خود را بشناسید .دوم ، انتظارات آنها را جویا شوید و بفهمید چه عواملی در آنها ، انگیزه ی خرید را بالا می برد. گام بعدی در مرحله خرید است :

به دلیل تنوع تقاضای مشتریان در بازار ، نحوه ی ارائه اطلاعات ، تبلیغات و نوع فروش نیز متفاوت است . برای مثال می توانید ، بروی flash ، تاریخچه شرکت ، محصولات و مصاحبه ای از کسانی که از استفاده ی محصول شما راضی بودند را آماده کنید ، تا آنها براحتی و در فرصتی مناسب تر بیوگرافی شرکت را بررسی کنند.

در حقیقت ، موفقیت شما در گرو  تولید یک محصول خوب همراه با بازاریابی قوی است.

پس از خواندن این مطالب ، در کمال آرامش احساس می کنید که به دنیایی جدید وارد شده اید :

عجله نکنید ، به روش قبلی تولید و ارائه محصول خود فکر کنید ؛ حالا می توانید با بکارگیری نکات فوق و اعمال تغییرات لازم ، گامی جدید در تحول کسب و کار خود بر دارید. هیچ انسانی کامل نیست و هر کسی با ارتقاء روش خود ، الگوبرداری سودمند ، می تواند به پیروزی برسد.

مهم این است که با دقت محصول خود را طبق نیاز بازار ویرایش دهید و از منافع آن بهره مند شوید . بیشتر محصولاتی که هم اکنون بازار را تحت اختیار خود دارند ، روزی صاحبان شرکت های آنها این گام های بزرگ را برداشته اند.

 
برچسب ها: محصول ، فروش ، خبر نو ، خبرنو


:: بازدید از این مطلب : 2613
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
برای موفق شدن در کار و بیزنس چطور باید شروع کرد؟ امروز این سوال خیلی هاست؛ خیلی از شمایی که تازه می خواهید وارد بازار کار شوید و خیلی از شمایی که هنوز به رویاهای کاریتان نرسیده اید.

برای موفق شدن در کار و بیزنس چطور باید شروع کرد؟ امروز این سوال  خیلی هاست؛ خیلی از شمایی که تازه می خواهید وارد بازار کار شوید و خیلی از شمایی که هنوز به رویاهای کاریتان نرسیده اید. بااینکه هیچ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد که برای همه رشته های کاری و بیزنس ها عمل کند اما بیزنس چند نکته و اصول کلی دارد که همه تاجران موفق تا به حال رعایت کرده اند. مهم نیست که چه می فروشید و تجارتتان درچه مورد است، اگر این 10 قانون را دنبال کنید موفقیت شما حتمی است.

1. با خودتان صادق باشید. مهم نیست که دیگران چقدر پول درمی آورند، اگر از کارتان لذت نبرید هیچوقت از کارتان احساس غرور نخواهید کرد پس این کار را رها کنید. اگر کاری را دنبال کنید که علاقه ای یا اعتقادی به آن نداشته باشید، بااینکه ممکن است به یک موفقیت موقتی برسید اما مطمئن باشید که دیر یا زود شما را کله پا می کند.

2. یک نیاز پیدا کنید تا برآورده اش نمایید. شاید میلیون ها بار این را شنیده باشید اما هنوز هم این قانون عمل می کند. ساده ترین بیزنس این است که محصولات یا خدماتی را تولید یا ارائه کنید که نیاز مردم باشد. دلیل: نیازی نیست که زمان و پول زیادی را برای متقاعد کردن مشتریان صرف کنید چون آنها به چیزی که شما عرضه می کنید نیاز دارند. می توانید توضیح دهید که چرا بهترین مرجع آنها برای نیازشان شما هستید. فقط باید اطمینان یابید که این همان نیازی است که مردم حاضرند برای آن پول خرج کنند.

3. محصولات یا خدماتی را انتخاب کنید که بتوانید آنرا خیلی بیشتر از آنچه برای خودتان هزینه دارد بفروشید. اگر تفاوت بین هزینه ای که برای خودتان درمی آید و قیمت فروش کم باشد، برای پیشرفت کار به مشکل می خورید. وقتی حاشیه سود کم باشد، پول کافی برای استخدام کارمند، پرداخت اجاره ها، تبلیغات بیشتر و سایر مسائل نخواهید داشت.

4. برآوردهای واقعبینانه از هزینه ها داشته باشید. اکثر بیزنس های جدید معمولاً بازاریابی، هزینه های اضافی و حاشیه ای، مالیات، و هزینه خوداشتغالی را نادیده می گیرند.

5. با مشتریان خود صادق باشید. قول چیزی که نمی توانید عرضه کنید را ندهید. درمورد فواید و مزایای چیزیکه می فروشید اغراق نکنید یا دروغ نگویید و همیشه محصول یا خدماتی با کیفیت عرضه کنید.

6. از اهمیت بازاریابی و طریقه موثر انجام کار غافل نشوید. برای پیدا کردن مشتری باید برای محصول یا خدماتتان بازاریابی کنید آنهم به طور موثر و مداوم.

7. با فروشنده ها، تولیدکننده ها و کارمندانتان بااحترام برخورد کنید و به آنها نشان دهید که قدردان آنها هستید. آنها بخش مهمی از تیم شما و موفقیتتان هستند. اگر با آنها بد حرف بزنید، یا با سوالاتی که خودتان قادر به پاسخگویی آن هستید خسته شان کنید یا ادعا کنید که کارشان را خوب انجام نمی دهند و امثال این، هیچ موقع برای کمک به شما تلاششان را نمی کنند.

8. اینترنت را فراموش نکنید. مهم نیست که بیزنستان چه باشد، همیشه این احتمال وجود دارد که مشتریان شما برای خرید به اینترنت هم سری بزنند. اگر نتوانند شما را در سایت های خرید و فروش موجود در اینترنت پیدا کنند، مطمئن باشید که از یکی از رقیبانتان خرید خواهند کرد.

9. انتظار معجزه نداشته باشید. بله خیلی ها هستند که در خواب هم پول درمی آورند یا حتی وقتی برای تعطیلات به مسافرت رفته اند. اینترنت این امر را ممکن کرده است. ولی فقط زمانی بیزنس شما رو به رشد خواهد رفت که پول، تلاش، و زمان زیادی برای ساخت آن بیزنس سرمایه گذاری کرده باشید.

10. به خودتان یادآوری کنید که یک تنهاترین عدد در بیزنس است. یک محصول، یک خدمت، یک مشتری، و تمام ثبت های شما فقط در یک کامپیوتر، دستورالعمل شکست است.اگر فقط یک محصول یا سرویس داشته باشید، شانس سود بردن با فروش بیشتر به کسانیکه به شما اعتماد کرده اند را از دست می دهید. اگر فط یک مشتری خاص داشته باشید ورشکستگی شما حتمی است چون ممکن است آن مشتری خاص بخواهد فروشنده خود را تغییر دهد. و اگر همه ثبت هایتان فقط در یک کاپیوتر ضبط شود و نسخه کپی هم از آنها نداشته باشید، صدمه دیدن حافظه کامپیوتر بیزنس شما را نابود خواهد کرد.



:: بازدید از این مطلب : 2802
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
طی تحقیقات و نظرخواهی همگانی از افراد در محیط های کاری متفاوت، آمار نشان داده است که بیشتر آنها خواهان برخوردی مودبانه، محترمانه و متقابل هستند.

طی تحقیقات و نظرخواهی همگانی از افراد در محیط های کاری متفاوت، آمار نشان داده است که بیشتر آنها خواهان برخوردی مودبانه، محترمانه و متقابل هستند.

مسلماً هر کسی احترام را دوست دارد، تنها شاید درجه ی آن متفاوت باشد، امّا مطمئناً هیچ کس نمی تواند منکر این نیاز  حتّی در حدّ کم باشد.

تنها خود شما مسبب چگونگی برخورد دیگران هستید، در واقع می دانید کجا، چه وقت و چه میزان، می توانید در درجه ی بالایی قرار گیرید. امّا این احترام متقابل و تعریف آن در محیط کاری متفاوت است. دراینجا به راهکارهایی ساده ولی موثر اشاره شده است که با رعایت آنها می توانید به این هدف برسید:

·        با دیگران مهربان، صمیمی و مودبانه برخورد کنید.

·        از همکاران خود نظرخواهی کنید.

·        قبل از بیان هر کلامی، ابتدا به نظرات آنها کاملاً گوش دهید و هرگز کلام آنها را قطع نکنید و بر قبول عقیده خود پافشاری نکنید.

·        برای ثبات یا پیشرفت کار خود، از نظرات و راه حل های دیگران استفاده کنید و بگذارید آنها بفهمند که شما این عقاید را اجرا کردید تا انگیزه ای شود که در آینده نیز با شما همکاری کنند.

·        از هرگونه توهین، اسم های مستعار، تحقیر همکاران یا عقاید آنها خودداری کنید.

·        همه ی افراد انتقاد پذیر نیستند، بنابراین هیچ گاه در مورد دیگران، قضاوت، انتقاد تند و سرزنش نکنید. از فخر فروشی و کوچک شمردن همکاران خود پرهیز کنید. حتّی کمترین تحقیر و رفتار ناشایست، تبدیل به کینه هایی عمیق در دل افراد می شود که شاید هیچ وقت برطرف نشود.

·        در برخورد با آنها، از هرگونه تبعیض نژادی، چهره، سن، اصلیت و ... خودداری کنید. چرا که باعث ایجاد دلخوری و عدم تحمّل محیط کاری برای بعضی از آنها می شود، با اعمال سیاست و رفتاری یکسان با همه ی کارمندان، صلح و صمیمیت را برقرار خواهید کرد.

·        سعی کنید حتی المقدور، بیشتر نیروها را در جلسات اعم از آموزشی،... شرکت دهید، در میان جلسات از بیرون کردن کسی از جلسه به صرف اینکه بحث مربوط به وی نمی شود خودداری کنید. اگر مجبور به این کار شدید بدون حذف وی، در حاشیه صحبت کنید و بعدها طی یک جلسه اختصاصی مسئله را تنها برای افراد مربوط به آن زمینه بیان کنید. به آنها فرصت دهید تا تعهدات، وظایف و توانایی های خود را ثابت کنند. برای تقویت کارهای گروهی، اقدام به اخذ داوطلب از بین همکاران کنید تا انگیزه ی آنها بیشتر شود.

·        تمجید و تحسین را فراموش نکنید، در این راه تفاوت قائل نشوید، از پایین ترین درجه تا بالاترین مقام به نسبت فعالیتهایشان، پاداش دهید.

·         همواره در محیط کاری این قانون طلائی را رعایت کنید:"با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود"

با رعایت نکات فوق، می توانید در محیطی سالم، آرام و زیر سایه ی احترام، کار کنید و بازدهی بیشتری داشته باشید.

 


:: بازدید از این مطلب : 2651
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
چند وقت پیش عده ای از دوستانم پیشنهاد دادند که عضو یک شرکت بازاریابی زنجیره ای شوم. این شرکت ها معمولاً روی اصل طرح هرمی کار می کنند.

چند وقت پیش عده ای از دوستانم پیشنهاد دادند که عضو یک شرکت بازاریابی زنجیره ای شوم. این شرکت ها معمولاً روی اصل طرح هرمی کار می کنند. طرح هرمی یک مدل بیزنس ناپایدار می باشد که شامل تبادل پول برای وارد کردن افراد دیگر در طرح می باشد. طرح های هرمی در بسیاری از کشورها غیرقانونی هستند از جمله ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، کانادا، مالزی، نروژ، اتریش، نیوزلند، نپال، سری لانکا، و ایران. به طور طبیعی، 99/99% از افراد در این بیزنس پول خود را از دست می دهند.

بد نیست اول نگاهی به معنی بازاریابی زنجیره ای در لغت نامه بیندازیم:

براساس تعریف لغت نامه، در بازاریابی زنجیره ای، مردم جهان به دو دسته تقسیم می شوند یکی مشتریان آتی و دیگری اعضای بازاریابی زنجیره ای.

 C.A.P.: نماد ارتباطات، قرارملاقات ها و معرفی (پرزنتیشن) می باشد. این افراد لیستی از تمام اسامی که باید با آنها تماس بگیرند، تمام برنامه های ملاقات های آن روز و پرزنت های برنامه ریزی شده را هر روز با خود دارند. برای روزهای تعطیل یکسری برنامه های خاص دارند که برنامه تعطیلات نامیده می شود.

دعوت کردن: اولین و یکی از مهمترین مهارت هایی است که برای موفق شدن در این بیزنس نیاز دارید. نکات زیر در این زمینه اهمیت زیادی دارد:

1) کنجکاوی رمز دعوت کردن است، یک کنجکاوی در فرد مقابل ایجاد کنید و آن را قانع نکنید (باید).

2) به هیچ وجه نباید پشت تلفن بیزنس را برای کسی پرزنت یا معرفی کنید. (نباید)

3) اعضا همیشه اسامی افراد را در ذهنشان مرور می کنند (باید).

4) وقتی با مشتری های آتی تماس می گیرند طوری رفتار می کنند که می خواهند یک ایده بیزنس را به او معرفی کنند که فرصت خوبی برای تغییر زندگی اوست (باید).

پرزنت کردن یا معرفی: منبع اطلاعاتی اعضای بازاریابی زنجیره ای معمولاً شامل این موارد است:

1) پروفابل شرکت

2) طرح بیزنس

3) بروشورهای شرکت

4) کار گروهی

5) چک های تقلبی

پیگیری: خیلی افراد نمی توانند فوراً یا بعد از یک جلسه وارد شوند. درواقع جا انداختن این مسئله برای خیلی ها دشوار است. به همین خاطر پیگیری باید بعد از معرفی باشد. اینجا همه اعضای بازاریابی زنجیره ای با فرد صحبت می کنند و سوالات او را پاسخ می دهند. در این مرحله اعضا مثل هنرپیشه های هالیوود رفتار می کنند و خود را خیلی خوشحال از این نشان می دهند که پول زیادی به دست می آورند.

این اعضا برای گول زدن دوستانشان چه می کنند:

·         هیچوقت بیزنس را قبل از جلسات آموزشی و به دست آوردن تجربه کافی به کسی معرفی نمی کنند. معمولاً در 2 تا 3 ماه تجربه لازم برای گول زدن افراد را به دست می آورند.

·         آنها به محض نزدیک شدن به دوستشان درمورد بازاریابی زنجیره ای با او حرف نمی زنند. فقط می گویند که وارد یک بیزنس شده اند. سعی می کنند کنجکاوی دوستشان را درمورد آن بیزنس جلب کنند. طوری خودشان را به دوستانشان نشان می دهند که انگار پول زیادی به دست می آورند و وقتی که آن فرد مظلوم اصرار می کند که درمورد آن بیزنس بیشتر بداند به او می گویند که به شرکتشان برود تا آنجا به او توضیحات لازم را بدهند. یادتان باشد، به هیچ وجه به دوستشان نمی گویند که این بیزنس بازاریابی زنجیره ای یا شبکه ای است. فقط از واژه بیزنس استفاده می کنند. هدف این است که پرزنت انجام شود.

·         آنها اعتماد و اطمینان زیادی به سیستم و کار گروهی نشان می دهند. اما واقعیت این است که کاملاً دروغین است و همه این چیزها را بعد از عضو شدن می فهمید.

·         وقتی دوست فرد اصرار می کند که درمورد بیزنس بیشتر بداند، از او می خواهند که قرار ملاقاتی بگذارند و درمورد همکاران این بیزنس حرف بزنند. هیچوقت از واژه پرزنت کردن استفاده نمی کنند و بیشتر از واژه میتینگ استفاده می کنند.

·         اگر آن دوست بپرسد که درمورد بازاریابی شبکه ای است یا نه می گویند نه. و می گیوند که اگر دوست دارد بیشتر بداند یک میتینگ بگذارند. طوری رفتار می کنند که اگر دوستشان برای میتینگ نیامد هم انگار که مهم نباشد. آنها شب ها و روزهای زیادی را برای یک نفر وقت می گذارند و سعی می کنند طوری رفتار کنند که انگار اهمیتی نمی دهند.

·         وقتی بعد از همه فریب ها و دروغ ها آن دوست آماده پرزنت شدن شد، به او می گویند که با کسی در آن میتینگ روبه رو می شود که رئیس است و این مقدار و آن مقدار پول درآورده است (اطلاعات غلط، پر از دروغ، هیچوقت اطلاعات واقعی را نمی دهند).

·         بعد از پرزنت شدن، پیگیری شروع می شود که مهمترین بخش در گول زدن افراد در این بیزنس است. به محض اینکه پرزنت تمام شد اعضای این گروه نظر  فرد را  جویا می شوند و اگر بگوید که باید با دوستانش، خانواده یا افراد دیگر مشورت کند تمام سعی خود را می کنند تا آن چیزها را از ذهن او خارج کنند.

وقتی فرد از مشکلات مالی سوال می کند، این افراد چه می گویند:

·         مشکل مالی: 6-5 میلیون مهیا کن و 3-2 میلیون هم از دوستانتان بگیرید، یا وام بگیرید و بعد پس بگیرید. می گوید من هم همین کار را کردم.

·         مشکل A و B: همه بچه های گروه خیلی کمک می کنند و هوای تو را دارند. فکر می کنی اگر تو رشد نکنی، من رشد می کنم؟ پس من باید به تو کمک کنم. انتخاب دیگری ندارم. از این گذشته تو دوست من هستی، فکر می کنی اگر دوستم نبودی اصلاً تو را اینجا می آوردم؟

·         باید با والدین، دوستان و دیگران مشورت کنم: درمورد این بیزنس با هیچکس نباید حرف بزنی. چه می خواهی بگویی؟ ما یک ساعت و نیم این بیزنس را به تو معرفی کردیم و تو چطور می خواهی آن را به دیگران معرفی کنی؟ ممکن نیست. پس بهتر است که از آنها نپرسی چون هیچکس تصویر خوبی از بازاریابی شبکه ای ندارد.

·         به آنها می گویم که بازاریابی شبکه ای نیست و بیزنس بسیار خوبی است: چه می خواهی بگویی؟ هر چه بگویی خانواده ات می گویند که چک و این چیزها را نشان بده. من خودم تجربه دارم می دانم.

·         فکر می کنم و ظرف دو روز خبر می دهم: اگر بخواهی اینطوری فکر کنی در هیچ بیزنسی موفق نمی شوی. اگر بخواهی یک رستوران باز کنی اول باید آشپز و اینها را استخدام کنی. اول که دنبال مشتری نمی روی و بعد غذا بپزی. در هر حال تصمیم با خودت است اگر بخواهی با کسی مشورت کنی فقط کار خودت را خراب می کنی. توصیه من این است که همین الان بیزنس را شروع کنی و جلسه باید و نبایدها را برایت بگذاریم. اگر هنوز فکر می کنی که باید به این قضیه فکر کنی اشکال ندارد اما با هیچکس درمورد آن حرف نزن یا مشورت نگیر. این تجربه شخصی من است.

یکبار دیگر تکرار می کنیم:

بازاریابی زنجیره ای راه خوبی برای پول درآوردن نیست پس از آن دور بمانید. اینکار فقط شما، دوستانتان و کشورتان را تخریب می کند. شما قربانی نباشید. لطفاً خانواده و دوستانتان را از بین نبرید. حتی در سمینارها و جلسات پرزنت هم به هیچ وجه شرکت نکنید.

 


:: بازدید از این مطلب : 2517
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
علائم هشدار سرقت احتمالی یا سایر اعمال بزهکارانه همیشه مشخص نیستند. گاهی اوقات هیچ اخطار قبلی وجود ندارد.

علائم هشدار سرقت احتمالی یا سایر اعمال بزهکارانه همیشه مشخص نیستند. گاهی اوقات هیچ اخطار قبلی وجود ندارد. اما، دزدی داخل شرکت مسئله ای کاملاً متفاوت است. اگر حواسمان جمع باشد، علائم هشدار آن همیشه درست جلوی روی ما قرار دارد.

تحقیقات نشان می دهد در کشورهای غربی یک نفر از هر سه کارمند، اگر موقعیت مناسب به دست آورد دزدی می کند. ضرر و زیان های ناشی از دزدی کارمندان می تواند واقعاً مخرب باشد. شرکت های کوچک ممکن است از همین طریق ورشکسته شوند و شرکت های بزرک هم قسمت اعظمی از سرمایه خود را از دست می دهند. به این آمار توجه کنید:

·         اتاق بازرگانی ایالت متحده براورد می کند که دزدی کارمندان هرساله بیش از 50 میلیارد دلار خسارت برای کارفرمایان به بار می آورد.

·         در تحقیقی که سال گذشته انجام گرفت مشخص شد که 60 درصد از کارفرمایان شرکت ها گفته اند انتظار دزدی پول یا تجهیزات را از سوی کارمندانشان دارند.

·         تحقیق دیگری که در سال 2004 انجام شد، مشخص کرد که 39 درصد از شرکت های خصوصی کارمندانی داشته اند که از هزینه های شرکت، تجهیزات و کالاهای آن دزدی می کرده اند.

هوشیاری رمز کار است

استفاده از سیستم دوربین های مدار بسته و سایر ابزارهایی کنترل و همچنین سخت گیری جدی موقع استخدام کارمندان می تواند موثر باشد. اما حتی اگر موقع استخدام هم خیلی سخت گیری کنید و هرکسی را استخدام نکنید، باز هم نمی توانید مطمئن شوید که هیچ دزدی در شرکتتان اتفاق نمی افتد.

رابطه مدیر-کارمند باعث می شود تشخیص علائم هشدار دزدی کارمندان سخت تر شود. مدیرانی که به کارمندان خود اطمینان می کنند به خودشان اجازه نمی دهند که کارمندانشان را زیر سوال ببرند. این رابطه نزدیک قضاوت آنها را مخدوش می کند و انکار کارمندان هم نیروی بسیار قوی برای تایید آن است.

به همین دلیل هوشیاری اهمیت بسیار زیادی دارد. صرفنظر از اطمینانی که به کارمندانتان دارید—و البته باید داشته باشید—باید بتوانید  ایرادات و اشکالات را زیر سوال ببرید. با این 11 علامت هشدار از دزدی کارمندان شروع کنید:

1. خریدهای گران قیمت یا تغییر مهم در عادات خرج کردن و زندگی کارمند

منظور آن کارمندی نیست که بعد از یک سال پس انداز کردن یک ماشین نو می خرد. منظور آن کارمندی است که باوجود اینکه همیشه از بی پولی دم می زند، یک ماشین گران قیمت می خرد. منظور آن کارمندی است که باوجوداینکه همیشه برای رسیدن سر ماه و گرفتن حقوق لحظه شماری می کند تا بتواند ماشینش را بنزین بزند، یک LCD تلویزیون بسیار بزرگ می خرد. منظور آن کارمندی است که به یک مسافرت تور دور اروپا می رود بااینکه می دانید برای خرج مدرسه بچه اش هم مشکل دارد.

این به تنهایی به این معنا نیست که آن کارمند از شما دزدی می کند.امکان آن وجود دارد که کارمند مذکور برای خرید آن ماشین گران پس انداز کرده باشد یا آن LCD بزرگ یک هدیه باشد یا سفر دور اروپا هم هدیه ای از طرف پدر و مادرش باشد. نکته اینجاست: یک تغییر عمده می تواند یک پرچم قرمز باشد. باید از آن بعنوان یک علامت هشدار استفاده کنید تا ببینید دیگر دور و برتان چه اتفاقاتی می افتد.

2. تغییر در عادات کاری

حتماً با این نوع کارمند آشنایی دارید. آنهایی که دقیقاً 7:57 دقیقه سر کار حاضر می شوند و ساعت 4:57 دقیقه که می شود شروع می کنند وسایلشان را جمع کردن تا دقیقاً راس 5 از شرکت بزنند بیرون. اگر یکدفعه همین آدم حتی زودتر از 7 و نیم سرکار بیاید تا بتواند قبل از اینکه بقیه کارمندها بیایند تنها در شرکت باشد، باید پیش خودتان شک کنید. البته به استثنای اینکه یک تغییر جدی در حجم کار او ایجاد شده باشد یا یک اتفاق واقعاً مهم در خانه برای او افتاده باشد و نخواهد که آنجا باشد، این وضعیت چندان عادی نیست و باید به آن شک کنید.

همچنین کارمندی که هروقت از او می خواستید که برای کاری کمی بیشتر در شرکت بماند و همیشه از زیرش در می رفت و یکباره خیلی دیرتر از وقت عادی خانه برود هم باید برایتان شک برانگیز باشد.

3. سعی در مستقلانه و بدون ناظر کار کردن

همچنین کارمندانی که همیشه سعی دارند به طریقی تنها کار کنند هم باید برایتان شک برانگیز باشند. داوطلب شدن یک کارمند برای قبول کار در اتاق پشتی برای یک مدیر خیلی عالی است اما همین باعث می شود که آن کارمند از چشم مدیر دور بماند.

4. مشکل با لیست حقوقی، مسافرت و ثبت هزینه ها

همه ما اشتباه می کنیم. اما اختلافات حسابداری حتماً باید به خوبی بررسی شود. آیا بین ساعت های کار  و ساعت هایی که به ازای آن دستمزد داده شده اختلاف وجود دارد؟ آیا کارمند فیش خود را گم کرده است؟ آیا فراموش کرده که هزینه های خود را آیتم بندی کند؟

اگر این اتفاقات دفعه اول برای کارمندی افتاد سخت نگیرید، اما اگر دیدید که این مدام تکرار می شود حتماً روی قضیه جدی شوید. همین جاست که شرکت های کوچکی که حسابداری های خیلی قوی ندارند یا سیاست های جدی برای هزینه هایشان ندارند به مشکل می خورند. سعی کنید برای شرکت سیاست تعیین کنید و به همه چیز توجه داشته باشید.

5. گم شدن چیزهای مختلف

سرتان شلوغ است. کلی کار روی سرتان ریخته و گاهی اوقات ممکن است چیزهایی را فراموش کنید. شاید آن کارتریج اضافی پرینتر را فراموش کرده اید بیاورید اما قبل از اینکه تصمیم بگیرید که زودتر از موقع آلزایمر گرفته اید، به این فکر کنید که این فراموشیتان ممکن است چیز دیگری باشد.

اگر فکر میکردید که 17 جایزه تشویقی برای کارمندان گرفته اید حتماً همین تعداد را گرفته اید. در ذهنتان مرور کنید. اگر فکر می کنید که 4 کیس روی میز بوده، حتماً بوده است. مدارک و کاغذهای اداریتان را نگاه کنید و سوال کنید. اگر مدارک نشان می دهد که سه تا باید باشد اما فقط دو تای آن را دیده اید باید بفهمید که یکی دیگر کجا رفته است. آیا فروخته اند؟ آیا اطلاعات اشتباهی وارد کامپیوتر شده است؟ آیا کسی جای آنرا تغییر داده؟ یا ...

6. غیبت های بیش از حد مجاز

غیبت های بیش از حد از یک کارمند منظم نشانه این است که مشکلی وجود دارد. اگر مربوط به مشکلات سلامتی، مشکلات خانوادگی، یا هر چیز خاص دیگری نباشد، باید به دنبال علائم هشدار دیگری برای دزدی باشید.

7. اتومبیل های مشکوک، مخصوصاً اتومبیل هایی که جلوی در پشتی شرکت پارک کنند

معمولاً خیلی کم پیش می آید که بیرون از شرکت بروید و وضعیت بیرون شرکتتان را بررسی کنید. از نظر امنیتی اینکار بسیار خوب است اما بد نیست که فقط بعد از تعطیل شدن شرکت اینکار را نکنید و در زمان هایی نزدیک تعطیل شدن و همچنین حین ساعات کاری هم سری به بیرون شرکت بزنید.

8. تغییر رفتار کارمند

این مسئله معمولاً از چشم مدیر دور است. اما باز هم می گوییم منظور ما یک تغییر قابل توجه است. احتمالاً دلیلی وجود دارد که کارمندی که هیچوقت انگیزه ای برای بردن زباله های بیرون شرکت و کار کردن در وقت استراحتش نداشت، یکباره برای اینکار داوطلب شود.

این تغییرات مثبت را خوب بررسی کنید اما هوشیار باشید. طوری اینکار را بکنید که کارمندتان ملتفت توجه شما بشود. مثلاً به او بگویید که متوجه شده ام که چند وقت است خیلی سخت تر کار می کنی، زباله ها را بیرون می بری و حتی در وقت استراحتت هم کار می کنی. و مطمئن شوید که کارمندتان انتظارات شما را هم بداند. مثلاً، ساعات استراحت لازم هستند و باید براساس مشتریان، همکاران و حجم کاری تنظیم شوند نه اولویت های فردی.

9. حضور دوستان یا خانواده

دزدی داخل شرکت همیشه یک کار یک نفره نیست. مراقب کسانی که برای دیدن دوستان یا یکی از اعضای خانواده شان به شرکت شما می آیند باشید. اگر فقط برای یک سلام و علیک ساده آنجا می آیند نباید برایشان مهم باشد که قبل از اینکه چند دقیقه با او گپ بزنند به خط کاری آن فرد بروند. اگر فقط یکبار این اتفاق بیفتد احتمالاً چیز خاصی نیست اما اگر یک عادت شود باید خوب مراقب باشید.

10. تغییر در فسخ ها و کسری ها

تکرار در کسری ها ممکن است به این دلیل باشد که کارمندتان با فسخ کردن یک فروش بعد از پرداخت مشتری و به جیب زدن کل مبلغ به استثنای مالیات روی آن دزدی کند. یعنی کارمند یک فروش 6500 تومانی را فسخ کرده  6000 تومان از دخل می دزدد.

کسری مداوم هم می تواند به این معنا باشد که کارمند مستقیماً از دخل می دزدد.

11. افزایش کالای تجاری خراب یا گم شدن محصولات

آیا خرابی هایتان بیشتر از معمول شده است؟ آیا وقتی بعضی کارمندهای خاص کار می کنند این خرابی ها تعدادش بالاتر می رود؟ آیا تازگی ها بعضی محصولات گم می شوند یا کالاهای خراب را در بعضی قسمت های دورافتاده شرکت یا در کیسه ها می بینید؟ اینها همه پرچم قرمز برای دزدی کارمندان است. باید مخصوصاً به این چیزها حسابی دقت کنید:

·         کالایی که به تعداد بالا فروخته شده است. کارمندان ممکن است عمداً آن پکیج را خراب کرده و چند آیتم آنرا دزدیده باشد.

·         پکیج هایی با تعداد خرابی کم. کارمندان ممکن است عمداً پکیج را خراب اعلام کرده تا بعداً در یک تاریخ دیگر آیتم های آنرا بدزدد.

·         پکیج های خالی. این می تواند نشانه دزدی کارمندان باشد.

خط آخر این است: به کارمندانتان اعتماد کنید. به آنها باور داشته باشید. یک رابطه بسیار مثبت کاری با آنها درست کنید. اما هیچوقت دقت و توجهتان را به مسائل از دست ندهید. اگر چیزی به نظرتان درست نیست، شک کنید. ثابت کردن خلاف آن شک اعتمادتان را به کارمندانتان بیشتر میکند و ثابت شدن راست آن باعث می شود بتوانید از شرکتتان به خوبی محافظت کنید.

 


:: بازدید از این مطلب : 2542
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
باور کردن خود یکی از اولین قدم ها به سمت موفقیت است. اگر به خودتان اعتماد نداشته باشید، موفق شدن در کارها خیلی سخت می شود.

باور کردن خود یکی از اولین قدم ها به سمت موفقیت است. اگر به خودتان اعتماد نداشته باشید، موفق شدن در کارها خیلی سخت می شود.

مراحل

1. یک شعار برای خود انتخاب کنید و هر روز آنرا برای خودتان تکرار کنید.

2. یاد بگیرید که نظر شما تنها نظری است که اهمیت دارد. افکار و نظرات بی اهمیت دیگران را کنار بگذارید. فقط خودتان هستید که باید واقعیت زندگی را برای خود آشکار کنید.

3. در محل کار، مدرسه یا خانه نظرات خود را بیان کنید. وقتی در ارتباطات خود با دیگران مطیع و سلطه پذیر نباشید آنوقت به خود و نظراتتان اعتماد و اطمینان پیدا می کنید.

4. همه چیز را امتحان کنید حتی اگر ندایی در ذهنتان بگوید که ممکن نیست. حتی کوچکترین پیروزی ها می تواند به شما اعتبار ببخشد و باعث شود دفعه بعدی که با یک مشکل یا هدف روبه رو شدید بیشتر به خودتان اعتماد کنید.

5. رفتارهای دفاعی را کنار بگذارید. وقتی به خودتان می گویید که نمی توانید به یک هدف خاص در زندگیتان برسید، قبل ازاینکه حتی تلاشی کرده باشید اجازه می دهید که شکست بخورید. پس این رفتارها را کنار بگذارید و همیشه متضاد این را به خودتان دیکته کنید.

6. دور و برتان را با افرادی پر کنید که تحسینشان می کنید. وقتی با کسانی هستید که افراد موفقی هستند بیشتر می توانید خودتان را باور کنید. از این افراد کمک بخواهید تا به شما نشان دهند که چطور برای رسیدن به اهدافشان تلاش کرده اند.

7. برای خودتان هدف تعیین کنید. وقتی هدف داشته باشید کنترل در دستان شماست.

8. باید تشخیص دهید که چه موقع به هدفتان می رسید تا به بالا بردن اعتماد به نفستان کمک کند.

9. دلیل شکستتان را پیدا کنید. برای هر کسی پیش می آید که نتواند به هدفی دست پیدا کند اما اگر از شکست هایتان درس بگیرید احتمال موفقیتتان بیشتر می شود.

10. برای قضاوت درمورد موفقیتتان انتظارات واقع بینانه داشته باشید. قبل از اینکه برای دویدن آمادگی جسمانی لازم را پیدا نکرده باشید نباید از خودتان توقع داشته باشید که بتوانید 4 کیلومتر را بدوید.

11. به انتقادات گوش دهید اما اجازه ندهید متقاعدتان کند که کمتر از آن چیزی هستید که واقعا هستید. بعضی منتقدان برای بزرگ تر جلوه دادن خودشان دوست دارند شما را خرد کنند اما خیلی های دیگر هم هستند که توصیه های انتقادی بسیار خوب در اختیارتان می گذارند که به کمک آن می تواند خودتان را ارتقاء دهید.

12. وقت و انرژیتان را به دیگران اختصاص دهید. وقتی اینکار را می کنید، فیدبک مثبت از طرف مقابل دریافت می کنید و احترام آنها را به دست می آورید. با این روش خودتان هم کم کم احترام بیشتری برای خودتان قائل خواهید شد.

13. خودتان را باور کنید تا بهترین باشید.

نکات

·      اجازه ندهید دیگران اعتماد به نفستان را پایین بیاورند.

·       اگر کسی به شما گفت که فلان کار را نمی توانید بکنید، حرفش را باور نکنید.

·      نقاط منفیتان را مثل هدف تیراندازی بدانید و تا می توانید به سمت آنها تیر شلیک کنید. این باعث می شود اعتماد به نفستان بالا رود.

هشدارها

·         قبل از اینکه خودتان را باور کنید باید خودتان را بشناسید. باید بدانید که چه چیز برای شما بهتر عمل میکند.

·         اگر می خواهید به خودتان ایمان پیدا کنید باید خوب با زیر و بم شخصیتتان آشنا شوید.



:: بازدید از این مطلب : 2655
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
امروزه موج بحران اقتصادی سرتاسر جهان را در برگرفته است، به دنبال آن، عواقب این رکود بارزگانی و داد و ستد، آینده مالی تمامی شرکتها، حتیّ شرکتهای بزرگ را تهدید می کند.

امروزه موج بحران اقتصادی سرتاسر جهان را در برگرفته است، به دنبال آن، عواقب این  رکود بارزگانی و داد و ستد، آینده مالی تمامی شرکتها، حتیّ شرکتهای بزرگ را تهدید می کند و به نوعی در این بین هر کسی، از مردم عادی ثروتمند و فقیر تا موسسات دولتی و خصوصی در پی آنند تا بتوانند خود را از این بحران نجات دهند.

در این بین تمامی جوامع به دنبال راه حلّی برای این معضل هستند، امّا حقیقت این است که فراموش کنید از قدیم الایام تا کنون حتّی با این بحران، کسب درآمد باز هم پابرجا و قابل اجراست. اگر کاملاً بر اصول کسب درآمد، افزایش و حفظ آن مسلط باشید، می توانید خود را در این اوضاع نابسمان سرپا نگه دارید.

درست است که در این وضعیت، نمی توان منکر عدم ثبات بازار، توّرم، عدم ثبات شغلی و دیگر مشکلات موجود شویم، امّا با کنترل اثرات منفی این بحران بر زندگیمان، قادریم تا حدّی آنها را مهار کنیم.

از آینده مالی خود نترسید؟ با رعایت نکات زیر، می توانید با تسلط بیشتر بر روحیه ی خود، عواقب این نگرانی ها را کمتر کنید:

بدانید و بررسی کنید که در حال حاضر از نظر مالی در چه سطحی هستید،

این خود شما هستید که باید میزان درآمد و ریز مخارج خود را بدانید. با یک برنامه ریزی یا کمک از یک مشاور در این زمینه، ریز مخارج خود را در طول سال برآورد کنید و در آخر میانگین ماهانه آن را بدست آورید. در این بین خواهید دید که چقدر هزینه های غیر ضروری داشتید که خود از آن مطلّع نبودید، همین اندک پول را می توانید از این به بعد، پس انداز کنید.

اکنون به سراغ درآمدهای خود شامل حقوق، کمیسیون، سود و بهره سرمایه های خود در بانک یا ... بپردازید، با مقایسه و برآورد میانگین ماهانه مخارج بدست آمده و کل درآمد خود، می بینید که تا همین حالا نیز می توانستید، این بحران را کنترل و حتّی بیشتر پس انداز کنید یا حدّاقل بیهوده پول خود را دور نریزید.

لازم به ذکر است که با یک بررسی دقیق به حذف هزینه های فقط غیر ضروری اقدام کنید نه مخارجی که به هر صورت با صرف این پول، درآمدی را کسب می کنید. هدف کلّی این است که بدانید یک ریال شما کجا و برای چه خرج شده است.

اگر هنوز اقدام به برنامه فوق نکرده اید، از همین لحظه شروع کنید، برآورد زمانی این برنامه ریزی و نتیجه گیری تقریباً 6ماه طول می کشد تا بتوانید برای حفظ و بقای وضعیت شغلی یا مالی خود گامی مثبت بردارید.

منافع خود را در نظر بگیرید

قرض دادن خوب است، امّا معقول آن!، تا به حال فکر کرده اید که چقدر پول قرض داده اید و پس نگرفته اید. برخی عادت دارند قرض دهند و پول خود را هدر دهند، در حالی که واقعاً خودشان نیاز بیشتری دارند و دخل و خرجشان جور درنمی آید! در شروع کار، سعی کنید از نگهداری پول نقد زیاد در جیب خود، خودداری کنید، برای این منظور، ابتدا اقدام با بازگشایی حساب عابر بانک کنید و حتّی برای خرید از کارتهای اعتباری استفاده کنید. با عدم قرض دادن بیهوده، با خیالی آسوده تر بدون استرس اینکه آیا پولتان زنده می شود یا نه، به برنامه ریزی بهتر برای مسائل مالی خود می پردازید.

اگر در حال حاضر، وضعیت مالی شما بحرانیست، بهتر است ابتدا خود را از بدهی های موجود رها کنید. دست از وام و قرض گرفتن های متوالی بردارید. تا حدّ توان، پولهای خود را جمع کرده تا به صورت دوره ای، سریع تر و حتّی یکجا بتوانید بدهی های خود را پرداخت کنید. اگر مجبور به گرفتن وام یا قرض هستید، سعی کنید با تحقیق و بررسی، بهره ی کمتری را پرداخت کنید.

خلاقیت بیشتری را به خرج دهید!

بیشتر افراد، مخصوصاً کارمندان که دارای یک درآمد ثابت ماهیانه هستند، از ترس کمبود وقت یا ...و در نهایت از دست دادن همان درآمد ماهیانه، هیچ وقت به شغل دوّم یا راه دیگر درآمد فکر نمی کنند. جرأت به خرج دهید و با وسعت دید و تعیین زمان بیشتر در این خصوص، درآمد خود را افزایش دهید.

شعار کسب درآمد بیشتر:1- شناخت نیاز و تأمین آن 2- تشخیص موانع و برطرف کردن 3- کشف استعدادهای ذاتی خود و بکارگیری از آن. بنابراین ابتدا با نگاه به جامعه خود و سطح نیازمندی آن در زمینه های چون، آموزش، تولید و ... با توجه و استفاده از استعدادهای ذاتی و توانایی های خود، به تأمین این نیازها برای کسب درآمد بیشتر بپردازید.

بر اهداف خود تمرکز کنید

شاید بحران اقتصادی کنونی مشکلی بس عظیم است، امّا همواره به یاد داشته باشید با از دست دادن کنترل و سردرگمی، فقط اوضاع را بدتر می کنید. با تمرکز بر اهداف و آرزوهای و چگونگی عبور از موانع و مشکلات، به آنها جامع عمل بپوشانید.

با نگاهی به گذشته ی برخی می بینید که چطور در عین بی کسی، فقر و بدبختی، تنها با تیکه بر آرزوها و تلقین و تمرکز بر آنها، هم اکنون جزء ثروتمندترین یا موفق ترین افراد هستند.

برای شروع تمرکز و انگیزه برای نیل به این هدف، ابتدا خودتان باید بدانید که چه می خواهید و آرزوهایتان چیست؟ در گام بعدی، با توجه به نصایح بزرگان و رعایت سه اصول فوق الذکر، برنامه ریزی کنید، سپس به سرعت و با گام هایی بلند، نقشه های خود را پیاده کرده و در حین این مسیر، از موانع و مشکلات احتمالی نترسید.

تاریخ همواره نشان داده است که این بحران ها، بارها و بارها پیش آمده و به خودی خود برطرف شده، در این بین، شما هستید که با رعایت نکات فوق، می توانید بر اوضاع مالی خود مسلط باشید و نگرانی ها را از ذهن خود دور کنید.



:: بازدید از این مطلب : 2579
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 فروردين 1396 | نظرات ()