مشاغل کاذب؛ آفت بازار کار
نوشته شده توسط : ali
با افزایش تقاضا برای ورود به بازار کار و ناتوانی در پاسخ دادن به نیازهای شغلی کارجویان، مشاغل کاذب جدیدی را به بیکاران تحمیل می‌کند که عناوینی مانند"دادزن"، "گریه کن برای ترحیم"، "دلال"، "دستفروش"، "کارت پخش کن" و "وردست" از آن جمله است.

با افزایش تقاضا برای ورود به بازار کار و ناتوانی در پاسخ دادن به نیازهای شغلی کارجویان، مشاغل کاذب جدیدی را به بیکاران تحمیل می‌کند که عناوینی مانند"دادزن"، "گریه کن برای ترحیم"، "دلال"، "دستفروش"، "کارت پخش کن" و "وردست" از آن جمله است. افزایش ورودی به بازار کار علاوه بر تشدید نرخ بیکاری، لطمات و آسیبهای دیگری را نیز متوجه این بازار می کند که می توان به افزایش قراردادهای خارج از چارچوب قانون کار، عدم پرداخت دستمزد طبق مصوبه شورای عالی کار، بیمه نکردن، مخدوش شدن پرداخت سنوات، عیدی، پاداش و سایر مزایای شغلی اشاره کرد.
مشاغل کاذب؛ آفت بازار کار
یکی از مهمترین آفتهای هجوم کارجویان به بازار کار، افزایش مشاغلی تحت عناوین کاذب و موقت است که می توان مهمترین دلیل گرایش افراد به آن را فراهم نبودن شرایط ورود کارجویان به مشاغل رسمی دانست. در واقع نامتعادل بودن عرضه و تقاضای نیروی کار آسیب هایی را برای کارجویان به همراه خواهد داشت.
عموما مشاغل واسطه گری، دلالی، دستفروشی، گل فروشی در چهارراه‌ها (بیشتر توسط کودکان کار)، فال فروشی و مشاغلی از این دست را کاذب و غیردائم می نامند که اخیرا مشاغلی از جمله "دادزن"، "گریه کن مراسم ترحیم"، "کارت پخش کن"، "دلالی"، "شیشه پاک کنی"، "وردستی" و موارد مشابه نیز به لیست اضافه شده است.
شغل یا آزار شهروندان؟
متاسفانه کم توجهی به نیازهای شغلی افراد باعث می شود تا علاوه بر گسترش روی آوردن افراد به مشاغل کاذب برای امرار معاش، چهره شهرها نیز زشت شود تا جایی که برخی از این مشاغل از جمله دستفروشی و کارت پخش کنی در اتوبوسها، مترو، خیابانها و پارکها و در و دیوار منازل، در مواردی حتی به آزار شهروندان نیز منجر می شود.برخی فعالان و کارشناسان بازار کار و اشتغال معتقدند وقتی خانه داری، سربازی، دانشجویی و دانش آموزی شغل محسوب می شود؛ بنابراین کودکان کار در خیابانها و در سر چهارراه‌ها نیز شاغل هستند.
تعریف ILO از شاغل
بر اساس تعریف سازمان جهانی کار، تفاوت بین شاغل و بیکار مشخص شده است که البته ILO برای روشن شدن بهتر این مسئله با در نظر گرفتن تفاوتهای کشورها، تعاریف را بر اساس مناطق جغرافیایی مطرح کرده است.براساس نظر سازمان جهانی کار، اگر امسال 30 تا 40 ساعت در هفته کار داشته باشیم و این میزان در سال آینده به 20 ساعت کاهش یابد از منظر قوانین اشتغال ما ناقص خواهد بود و اگر این میزان به نصف کاهش یابد می گویند دیگر اشتغال نداریم؛ حال اینکه عده ای بروند به سمت مشاغل غیررسمی و کاذب، دیگر بماند.در ایران، قانون کار میزان ساعت کار هفتگی را 44 ساعت برآورد کرده است و صرفا افرادی که این میزان کار داشته باشند شاغل شناخته می شوند ولی مرکز آمار ایران اعلام می کند هر کس در هفته 1 تا 2 ساعت کار داشته باشد، شاغل است. باید گفت این تعریف جهانی از شاغل با بازار کار ایران سنخیتی ندارد.
متاسفانه گرایش برخی افراد به استفاده از رانت در ورود به بازار کار علاوه بر اینکه به کاهش بهره وری منجر می شود؛ بلکه فضای کسب و کار را نیز محدود می کند. همچنین عدم اجرای دقیق اصل 44 در خصوصی سازی خود آفت دیگری است که اشتغال کشور را دچار نوسان می کند.
شغل کاذب از روی ناچاری
برخی دیگر از کارشناسان بازار کار و اشتغال معتقدند که روی آوردن افراد به مشاغل کاذب از روی "ناچاری" و "نداری" است. می توان گفت یکی از تبعات کمبود مشاغل رسمی و سختی ورود به بازار کار، ایجاد و گسترش مشاغل غیررسمی و کاذب است.برخی کارشناسان مطرح می کنند که اگر مشاغل رسمی به میزان تقاضا در بازار کار وجود داشته باشد افراد به سمت مشاغل کاذب نمی روند هرچند کار کردن عیب نیست ولی شغلی که در چارچوب قانون کار قرار نگیرد از هیچ ابزار حمایتی و امنیت شغلی برخوردار نیست؛ بنابراین فردی که شغل موقتی و کاذبی را برای خود برمی گزیند، اصلا خود را شاغل نمی داند.
براساس قانون اساسی، دولت موظف به ایجاد فرصتهای شغلی برای همه مردم است، ضمن اینکه متاسفانه عملکرد بانکها در تسهیلات دهی به طرحهای اشتغالزایی بیشتر از اینکه واقعیت باشد شعار می نمایاند.
بزرگترین مشکل بنگاه‌ها
در حالی که برخی کارگاه‌های کوچک می توانند بازار مناسبی از تولیدات و محصولات داشته باشند و در این رهگذر نیز می توانند اشتغالزایی کنند، ولی کمبود نقدینگی و منابع مالی در این واحدها در مواردی حتی مسائل مدیریتی نیز به وجود آورده است.در راستای کاهش مشاغل کاذب و تقویت بنگاه‌ها برای پذیرش کارجویان جدید، اگر کارگاه‌های کوچک مورد حمایت قرار گیرند می توانند هزاران فرصت شغلی جدید ایجاد کنند. باید گفت مسائل مالی و تسهیلاتی بزرگترین مشکل بنگاهها محسوب می شود.
هم اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی و پیشرفته صنعتی، 60 درصد کل درآمدها از محل کارگاه‌های کوچک زودبازده است و 70 درصد اشتغال نیز از طریق همین واحدها ایجاد می شود و بنگاه‌های بزرگ نقش کمتری در اشتغالزایی ایفا می کنند.
 
 




:: بازدید از این مطلب : 2622
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 2 فروردين 1396 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: